مقدمه ای برای بهاران
به نام خدا
این پست پیوست بهاران است...
پیوستی در تغییر شاید...در رویای بیداری ات، ان گاه که به خاموشی و ژرفای درونت گوش فرا می دهی، افکارت همچون دانه های برف بر سرت می بارد و بر خلجانات درونی ات تن پوشی سپید از آرامش می بخشد. آیا رویا ها چیزی جز توده های ابر اند که بر بلندای ان درخت تنومند که ریشه در قلب هامان دارد، به میوه و گل می نشیند؟و آیا اندیشه هایتان جز گلبرگ هایی است که نسیم قلب های تان بر تپه ها و دشت ها می پراکند؟.....قسمتی از کتاب باغ پیامبر اثر جبران خلیل جبران و ترجمه ی کبری روشنفکر
روی این متن خیلی فکر کنید......اگر مایل بودید فکر هاتون رو برای ما هم بزارید تا با همفکری شما دوستان سالی جدید و پر از تغییرات خوب رو آغاز کنیم.....ما می توانیم بر افکار درونیمان مسلط بشیم و بهش فرمان بدیم که.............بقیش با شما......
و در آخر......حال ما خوب است....اما تو باور نکن.....
این روزا اینجا پر از عطر بهار نارنج هست
اینم عکس شکوفه ی بهاری که من گرفتم
به سراغ بهار میروم بی انکه بدانم زمستان چگونه گذشت.....
اللهم عجل الولیک الفرج
التماس دعا....
- ۲ نظر
- ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۰۲
- ۲۱۲ نمایش